برای اولین بار یه آیس پکی(!) خوردم خواستم وام بگیرم! بعد از کلی بدبختی و رفت و آمد و پیدا کردن ضامن و کپی مدارک و فیش حقوق و نامه های جورواجور و فاکتور خرید و کوفت و زهرمار مدارک به دست با یکی از همکارا رفتیم بانک! اونجا هم دقایقی مبهوت درگیری دست راست و چپ آقایی که داشت برامون حساب باز می کرد بودیم تا بالاخره افتخار هم صحبتی با آقای مسئول وام نصیبمان شد! ایشون مدتی برگه های ما را اینور اونور کردند و با لبخند ملیحی فرمودند: اِ! شما که فرم بهمان ندارید!!! خوب اشکال نداره این فرم را هم بگیرید و بدید ضامناتون امصا کنن!!! مگه شما این توضیحاتی که به در و دیوار می زنند رو نمی خونید!
به قول همکارم :اِ !! مگه رو در و دیوار غیر از مزخرف چیز دیگه هم می نویسن؟!
من خودم هنوز به سنی نرسیدم که بتونم برم وام بگیرم .
این ضامن ها که اعصاب منو از همه بیشتر می ریزه به هم
عموی من ضامن یه بنده خدایی شده بود که مثل اینکه خیلی پول لازم بوده.......حالا یارو پولارو نداده عموی من از عید هیچی حقوق نداره همش میره واسه قصد وام کسی که ضامنش شده.......
همینه دیگه آمیتیسِ عزیزم! حتما عموت بنده خدا هم مثل ما در و دیوار رو نخونده بوده!! انشا الله که هیچوقت نخوای وام بگیری ولی اگر خواستی این کار رو کنی در و دیوار یادت نره! ؛)