وقتی می خواستم از ایران به اینجا بیام باید سوالی از دفتر شرکت هواپیمایی در فرودگاه می پرسیدم. پرسان پرسان دفتر شرکت را پیدا کردم. شرکت هواپیمایی خارجی بود و مسئول محترم٬ ایرانی و چون خیلی کلاسشان بالا بود جواب سلام من را هم به زور دادند! بعد هم نیم نگاهی به بنده فرمودند و چشمی برایمان خمار کردند و مرحمت کرده دهان مبارک را گشودند که: از گیت بپرسید! ما هم شرمنده که ای وای مزاحم ساحت ملوکانه شدیم و چقدر ما واقعا بی کلاسیم و اینها.. برگشتیم! ده دقیقه بعد گیت باز شد و همان جناب تشریف آوردند و در جواب سوال مجدد بنده با ژستی دو چندان فرمودند: نمی دونم! (توجه دارید که تو دفتر نمی تونست اینو بگه!)
آخه برادر من خواهر من جنبه هم خوب چیریه والا! گیرم که تو شرکت خارجی کار میکنی یا مثلا درس خوندی و حالا شدی آقای دکتر و مهندس یا چه می دونم بابات پول داره یا هر چی! یه نگاهی به ما ملت دون پایه ی بی سوادِ بی کلاسِ بی فرهنگِ بی شعورِ پُرمدعایِ زبون نفهم هم بکن! آقا ما واقعا شرمنده که کمالات شما رو نداریم!!
بله خب!
اون که البته!!
و ایضاْ هذا کذا!
((:
((: