جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است

دبستان بودم. بعد از تعطیلی مدرسه٬ پدرم دنبالم اومده بود. همه چیز غیر عادی بود.روز بود اما ماشین ها چراغاشون را روشن کرده بودند٬ گل به برف پاکن های ماشین زده بودند و بوق میزدند از بابا پرسیدم چه خبره؟ گفت خرمشهر آزاد شده. با اینکه بچه بودم اما خوشی اون لحظه را فراموش نمی کنم. تا شب بوق بود و جشن و شربت و هلهله!

مدتی پیش برای ماموریت به خوزستان رفته بودم با وجود سعی(!) در بازسازی ولی نمی توانی آن اطراف بگردی و چیزی نبینی که روزهای سیاه جنگ را یادآوری نکند.

 

از خون جوانان وطن- عارف قزوینی 
هنگام می و فصل گل و گشت چمن شد
دربار بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر کرم خطه ری رشگ ختن شد
دلتنگ چو من مرغ قفس بهر وطن شد
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ نه دین داری نه آیین داری ای چرخ


از خون جوانان وطن لاله دمیده
از ماتم سرو قدشان سرو خمیده
در سایه گل بلبل ازین غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ نه دین داری نه آیین داری ای چرخ


خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ایران
ما را نگذارند به یک خانه ویران
یارب بستان داد فقیران ز امیران
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ نه دین داری نه آیین داری ای چرخ


از اشک همه روی زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک وطن هست به سر کن
غیرت کن و اندیشه ایام بتر بکن
اندر جلو تیر عدو سینه سپر کن
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ نه دین داری نه آیین داری ای چرخ


از دست عدو ناله من از سر درد است
اندیشه هر آن کس کند از مرگ نه مرد است
جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست کنون وقت نبرد است
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
عارف ز ازل تکیه بر ایام ندادست
جز جام به کس دست چو خیام ندادست
دل جز به سر زلف دلارام ندادست
صد زندگی ننگ به یک نام ندادست
چه کجرفتاری ای چرخ چه بد کرداری ای چرخ
سر کین داری ای چرخ نه دین داری نه آیین داری ای چرخ
نظرات 5 + ارسال نظر
شیخ الشیوخ یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:06 ب.ظ

از دست عدو ناله من از سر درد است
اندیشه هر آن کس کند از مرگ نه مرد است
جانبازی عشاق نه چون بازی نرد است
مردی اگرت هست کنون وقت نبرد است

ندا یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:50 ب.ظ http://dedaee.blogfa.com

تو هم بچه جنگی پس...

آره مادر جون! سند وسالی ازمون گذشته :)

[ بدون نام ] دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 01:26 ق.ظ http://bombo.blogsky.com

سلام
متاسفانه آبادان و اهواز هم کم و بیش همین وضعیت را دارند

سلام. بله اونجاها رو هم دیدم. به خاطر کاری که داشتیم تا مرز رفتیم

ندا پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 07:29 ب.ظ http://dedaee.blogfa.com

بازم که نیستی. کجایی؟؟؟؟

بابا مهمون داری و گرفتاری و اینا!! میام! ;)

مزدا سه‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:09 ب.ظ

این مسمط عارف نشون میده همیشه توو این کشور هرکی اوومده دزدی خوشبحالش شده. مردمم مثه گوسفند تو سری خوردن و ذبح شدن! منم حالا میرم یککم تاریخ ایران باستان میخونم حال کنم تا توو بحثا نگم نمنه! شاید از این طریق یه...! به اینام فکر نمیکنم!!! آخه ناسلامتی دو سساعته اوومدم ایرانیم دیگه!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد