دیمیتر درون من!

به او نگاه می کنم، مشغول کارش است آنقدر مشغول که متوجه من نمی شود. همیشه همینطور بوده، مثل بچه هاست چنان در بازی هایش غرق می شود که هیچ کس را نمی بیند، بازیگوش است و سر به هوا، آرزوهای عجیب و غریب دارد و فکرهای عجیب تر! باهوش است و خوش فکر ولی آنقدر ایده آلیست است وهمه چیز را کامل و بی نقص می خواهد که اکثر کارهایش نیمه کاره می ماند و همین مایه حسرت اوست، حسرتی که مدام بیشتر و بیشتر می شود. توانمند است اما از خودش زیاد توقع دارد می خواهد جبران مافات  کند، جبران سال هایی که از دست داده، اما آنقدر در سال های از دست داده غرق است که متوجه روزهایی که دارد از دست می دهد نمی شود. مهربان است، سخاوتمند و خوش نیت. می توانی با چند قطره اشک و چند آه سوزناک خلع سلاحش کنی!

او روبه روی من نشسته است و من به اشک هایی فکر می کنم که ریختم، غصه هایی که خوردم، حرف هایی که شنیدم، آدم هایی که دیدم. نمی دانم چقدر از چروک های دور چشمم، تارهای سپید موهایم، دلزدگی هایم، خستگی هایم از آن روزهاست. آن روزی که صدای نا آشنای زنی را از تلفن اتاقش شنیدم، آن روزی که در گرماگرم حرف های ازدواج، عکس های زنی نا آشنا را در کیفش دیدم،( زنی که دلبرانه به من می خندید! بعدها آن زن را دیدم) یا اصلا روزهایی که با آن زن صحبت کردم و بعد از آن، که او را دیدم. آن روز که برای به اصطلاح خواستگاری به خانه مان آمدند، آن روزهایی که نمی فهمیدم چرا همه چیز دارد سر و ته می شود....... روزهای بدی بود اما بی انصاف نیستم روزهای خوب هم زیاد داشتیم روزهایی که تنها حضورش برایم غنیمت بود.

حالا همه آن روزهای خوب و بد گذشته، همه چیز تمام شده  و او روبه روی من است مثل یک دوست، یک دوست قدیمی. به من نخندید اگر بگویم هنوز هم دوستش دارم و دشنامم ندهید اگر بگویم هیچ کینه ای از او به دل ندارم. او یک کودک است. کودکی سردرگم، تنها، خسته و دوست داشتنی!    

 

نظرات 5 + ارسال نظر
مدی شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:42 ق.ظ http://www.mahbed.blogsky.com

برا اولین باره که تو وبلاگت میام
متنت طولانی بود
یه کپی ازش گرفتم
حتما بعدا می خونم

شیخ الشیوخ شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 12:42 ب.ظ

یادت باشه یه با کامل برام تعریفش کنی !!!!!!!!!!
خب !!!!

خب!

ندا شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 02:37 ب.ظ http://dedaee.blogfa.com

دیمیتر یعنی چی؟

دیمیتر یکی از هفت الهه یونانی المپ نشین بود و ایزدبانوی غلات٬ روزی دهنده و مظهر مادر است. در کتاب نمادهای اسطوره ای و روانشناسی زنان در مورد شخصیت زنان مختلف و مقایسه با این الهه ها (که هر کدام مظهر چیزی هستند) بحث شده است. دیمیتر نماد مادر٬ مهرورزی و بخشایش است و افرادی که این بُعد شخصیت آنها قوی است در هر جایگاهی که باشند نقش مادر را بازی می کنند.

ندا چهارشنبه 29 خرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:01 ب.ظ http://dedaee.blogfa.com

این الان یه متن بود یا یه اتفاق واقعی؟؟؟

متن یک اتفاق واقعی!

شاپرک یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 03:26 ب.ظ http://life1360.blogspot.com

سلام
منم امروز یه عکس پیدا کردم و این باز اول نیست
به من بگو اگر جای من بودی و به عقب برمیگشتی باز هم باهاش ازدواج میکردی ؟
منم با اینکه خیلی ناراحتم اما باز ته دلم دوستش دارم .
تو توی شرایط من بودی و حتی شرایط آینده اش
کمکم می کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نفسم گرفت وقتی نوشتتو خوندم. یه لحظه خودمو گذاشتم جات. خیلی بده می دونم خیلی بده. ببین عزیزم این بستگی به خودت و رابطه ات داره. من اون موقع با وجود اینکه می دونستم کار منطقی چیه ولی جور دیگه عمل کردم. در هر حال هر راهی را انتخاب کنی قطعا آزار خواهی دید٬ چه قطع رابطه چه ادامه اون.
من شرایط شما را نمی دونم و برای همین هم نمی تونم در مورد خودت بهت پیشنهادی بدم ولی در مورد خودم باید بگم که اون موقع اینقدر درگیر ماجرا بودم که شاید اگر خودش عقب نمی کشید من باهاش ازدواج کرده بودم ولی الان خوشحالم که این کار را نکردم همین حالا با وجود اینکه برای من دوست عزیزیه اگر پیشنهاد بده این کار را نمی کنم.
در هر حال اگر فکر می کنی می تونم کمکی بهت کنم حتما بهم بگو٬ خوشحال می شم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد